محل تبلیغات شما



 

توضیحات

 در تاریخ: 04 بهمن 1388

 در بخش: امام علی علیه السلام

 بازدید: 1732

13-rajab-makke

وَ رَوَى صَاحِبُ كِتَابِ بِشَارَةِ الْمُصْطَفَى عَنْ يَزِيدَ بْنِ قَعْنَبٍ قَالَ (و صاحب كتاب بشارة المصطفى از يزيد بن قعنب روايت كرده كه گفته است ) كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِيقٍ مِنْ بَنِي عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ (من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از قبيله‏ى عبد العزى در مقابل خانه‏ى خدا نشسته بوديم ) إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ كَانَتْ حَامِلًا بِهِ تِسْعَةَ أَشْهُر (ناگاه ديديم فاطمه‏ى بنت اسد مادر امير المؤمنين روى بخانه آورد در حالتى كه نه ماهه حامله بود  )ٍ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ (آثار وضع حمل در او پيدا شد،  ) فَقَالَتْ يَا رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ (سپس عرض كرد پروردگارا من بتو و پيامبران و كتابهاى آسمانى تو ايمان دارم )

وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ ع (و سخن جدّم ابراهيم خليل را مى‏پذيرم ) وَ إِنَّهُ بَنَى الْبَيْتَ الْعَتِيقَ (همانا او بود كه اين خانه‏ى قديمى را بنا كرد ) فَبِحَقِّ الَّذِي بَنَى هَذَا الْبَيْتَ (ترا سوگند ميدهم به آبروى آن كس كه اين خانه را بنا كرد ) وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي بَطْنِي (و به آبروى همين فرزندى كه در كانون رحم من است ) إِلَّا مَا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلَادَتِي (وضع حمل مرا آسان كنى. )

قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَيْتُ الْبَيْتَ قَدِ انْشَقَّ مِنْ ظَهْرِهِ (يزيد بن قعنب ميگويد: ناگاه ديدم كه خانه‏ى خدا از طرف پشت شكافته شد ) وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا ( و فاطمه‏ى بنت اسد وارد خانه و از ديدگان ما ناپديد شد ) وَ عَادَ إِلَى حَالِهِ (سپس شكافت خانه مانند اول بسته شد ) فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ (از جاى بلند شديم كه قفل در را باز كنيم متأسفانه هر چه كرديم باز نشد ) فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى (دانستيم كه مطلب غير عادى است كه اين امر امر خداست ) ثُمَّ خَرَجَتْ فِي الْيَوْمِ الرَّابِعِ وَ عَلَى يَدِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع (بعد از چهار روز فاطمه از خانه خدا بيرون آمد قنداقه‏ى على بن ابى طالب عليه السّلام در دستش بود ) ثُمَّ قَالَتْ إِنِّي فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِي مِنَ النِّسَاءِ (سپس فرمود: من از تمام ن گذشته برتر و بالاترم ) لِأَنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ سِرّاً فِي مَوْضِعٍ لَا يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُعْبَدَ فِيهِ إِلَّا اضْطِرَاراً (زيرا كه آسيه دختر مزاحم خدا را در جايى كه خداپرستى ممنوع بود پنهانى پرستش كرد ) وَ أَنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيَابِسَةَ بِيَدِهَا حَتَّى أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِيًّا (مريم دختر عمران نخله خشكيده را حركت داد تا از آن خرماى تازه بخورد ) وَ أَنِّي دَخَلْتُ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ وَ أَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَرْزَاقِهَا (ولى من آشكارا وارد خانه‏ى خدا شدم و از ميوه‏ها و خوراكهاى بهشتى خوردم ) فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ (هنگامى كه خواستم از خانه‏ى خدا بيرون بيايم گوينده‏ى غيبى فرياد زد ) يَا فَاطِمَةُ سَمِّيهِ عَلِيّاً فَهُوَ عَلِيٌّ وَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى (اى فاطمه نام نوزاد را على بگذار زيرا كه صاحب خانه على اعلى است ) يَقُولُ شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِي (ميفرمايد كه نام او را از نام خودم جدا كردم ) وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي (و او را تربيتش نمودم ) وَ أَوْقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِي (و بر مشكلات علمى خود آگاه كردم ) وَ هُوَ الَّذِي يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ فِي بَيْتِي وَ يُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتِي (و او همانست كه در خانه‏ى من بتها را درهم شكند و بر فراز خانه‏ى من اذان بگويد ) وَ يُقَدِّسُنِي وَ يُمَجِّدُنِي (و مرا بزرگ شمارد و بياد من باشدو حمد و ثنا کند ) فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاه‏ (خوشا بحال آن كس كه على را دوست داشته باشد و از او پيروى كند و وای بر حال کسی که او را دشمن بدارد و از او نافرمانی کند .)

(إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏2    211

منبع:سایت موعود امم(ع)


 

توضیحات

 در تاریخ: 30 بهمن 1388

 در بخش: امام علی علیه السلام

 بازدید: 4897

emamali131

چون وجود مقدس ازلی

شاهد دلربای لم یزلی

 

وقت پیمان گرفتن از ذرات

با صدایی رسا و بانگ جلی

 

اولست بربکم» فرمود

پاسخ آمد ز هر طرف که: بلی

تا بسنجد عیارشان، افروخت

آتشی در کمال مشتعلی

داد فرمان، روند در آتش

تا جدا گردد اصلی از بدلی

 

فرقه‌یی ز امر حق تمرد کرد

گشت مطرود حق ز پر حیلی

 

با شقاوت قرین شد و همدم

شد پریشان ز فرط منفعلی

 

فرقه دیگری در آتش رفت

ز امر یزدان قادر ازلی

 

نار شد بهرشان چو خلد برین

که بود این سزای خوش عملی

 

با سعادت قرین شد و همدم

گشت مقبول حق ز بی خللی

 

بهر این فرقه حق عیان فرمود

جلوات نبی و نور ولی

 

که منم نور احمد مختار

مهر من نیست غیر مهر علی

 

ناگهان شد عیان در آن وادی

نور مولا علی ز بی حللی

 

چون به خود آمدند، می‌گفتند

در حضور خدای لم یزلی

 

که: علی دست قادر ازلی‌ست

رشته ما سوا به دست علی‌ست

 

شاعر : محمدعلی مجاهدی

منبع: سایت موعود امم(ع)


 

توضیحات

 در تاریخ: 25 خرداد 1390

 در بخش: امام علی علیه السلام

 بازدید: 1296

 

image 17

 

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين

به علي شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن

که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را

بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من

چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا

بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهداي کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان

چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت

که ز کوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت

چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم

که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي

به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

 

استاد شهریار

منبع:سایت موعود امم(ع)


 

توضیحات

 در تاریخ: 25 خرداد 1390

 در بخش: امام علی علیه السلام

 بازدید: 1658

 

image 11

اول نوبت یک هاست!
یا علی! تو نخستین کسی هستی که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تنها کسی که با او در غار حراء همراه بود.
یا علی! تو نخستین و تنها کسی هستی که در کعبه به دنیا آمد.
یا علی! در میان صحابه تنها تویی که خدا نامت را برگزید.
یا علی! تو نخستین کسی هستی که با پیامبر صلی الله علیه و آله  نماز خواندی.
یا علی! تو نخستین کسی هستی که بر پیکر پاک پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواندی.
یا علی! در میان صحابه تو تنها کسی هستی که لحظه‌ای به خدا شرک نورزید.
یا علی! تنها تویی که در خانه کعبه، پا بر دوش پیامبر صلی الله علیه و آله گذارد و بت‌ها را شکست.
یا علی! تو نخستین جانشین و وصی بعد از پیامبر هستی.
یا علی! تو نخستین و تنها کسی هستی که قرآن را زیر نظر پیامبر صلی الله علیه و آله به ترتیب نزول و با تمام مشخصات جمع آوری نمود.
یا علی! تنها تو اگر نبودی، در سراسر جهان هستی هم شأنی برای زهرای اطهر نبود.
یا علی! تنها تویی که خدا در کتابش پسرانت را، پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند.
یا علی! تنها تو را، پیامبر صلی الله علیه و آله به برادری خویش برگزید.
یا علی! تو تنها کسی هستی که هیچ گاه از جنگ نگریخت و هیچ کس به جنگ با تو پیشقدم نشد، جز آن که به هلاکت رسید.
یا علی! تو تنها کسی هستی که زره‌ات پشت نداشت.
یا علی! تو تنها کسی هستی که در تمام جنگ‌های پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت داشتی جز تبوک، و تو ماندی تا از فتنه منافقان جلوگیری نمایی؛ سپاه اسلام نیز بدون برخورد از تبوک بازگشت.
یا علی! تنها تو، درِ قلعه خیبر را از جا بر کندی؛ در حالی که عده زیادی از مردان، توان جابجا کردن آن را نداشتند.
یا علی! تنها تویی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از 120000 نفر، بر پیشواییت، اقرار و بیعت گرفت و همگان به نام امیرالمؤمنین بر تو سلام کرده، تبریک گفتند.
یا علی! تو تنها کسی هستی که نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق او ادامه یافت.
یا علی! تنها تویی که محبتت، سرفصل کارنامه مؤمنان قرار می‌گیرد.
یا علی! تنها تویی که در مورد قاتلت سفارش کردی: خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید، از غذای من به او بخورانید و از آن چه می‌نوشم به او بنوشانید.

یک‌های تو تمام نشدنی است!

حالا فقط چند تا از دوها!
یا علی! تو آنی که جز دو کس: خدای تعالی و رسول صلی الله علیه و آله تو را نشناخت.
یا علی! تو و پیامبر صلی الله علیه و آله دو پدر امت هستید.
یا علی! هنگامی که بین دو کار قرار می‌گرفتی، سخت‌ترین آن دو را بر می‌گزیدی.
یا علی! تو پدر دو سرور جوانان بهشتی.
یا علی! تو یکی از آن دو امانت گرانبهایی هستی که پیامبر صلی الله علیه و آله در بین امت بر جای نهاد، تا به وسیله آن از گمراهی نجات یابند.
یا علی! درِ خانه تو و رسول خدا صلی الله علیه و آله تنها دو دری بودند که به مسجد باز می‌شدند؛ در حالی که سایر درها اجازه باز بودن نیافتند.
یا علی! تو همانی که ضربت شمشیرت در جنگ خندق، برتر از عبادت دو گروه انس و جن شمرده شد.
یا علی! تو را جمع اضداد خوانده‌اند؛ جنگاوری و مهرورزی، سخاوت و قناعت، عبادت و ت، زهد و تلاش . آیا پایانی برای این شمارش هست؟

دوهایت هم بی انتهاست!

حالا فقط سه تا از سه‌ها!
یا علی! تو در سه سالگی به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله منتقل شدی و سومین نفر آن خانه بودی.
یا علی! تو و اهل خانه‌ات بزرگوارانی هستید که سه روز متوالی، با گرسنگی روزه گرفته، افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدید.
یا علی! پیامبر فرمود: سه چیز به تو عطا گردیده که به من داده نشده، پدر همسریی چون من، همسری چون فاطمه و فرزندانی چون حسن و حسین علیهم السلام .
السلام علیک یا علی ابن ابی طالب

منبع:سایت موعود امم(ع)


علم بهتر است یا ثروت

جمعیت زیادی دور حضرت علی علیه السلام حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی علی علیه السلام در پاسخ گفت: علم بهتر است
زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: 

اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.
او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود
ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.
پنجمین نفر که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.
حضرت‌ علی فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…
نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است
زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.
نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند.
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.
سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منبع:سایت موعود امم(ع)


امام علی(علیه السلام) می فرمایند:

((خداوند تمام آنچه در زمین است برای شما آفریده است تا درباره ی آنها بیندیشید و با استفاده از آنها به بهشت راه یابید و خودتان را از عذاب دوزخ برهانید)).

منبع:کتاب پیام های آسمانی پایه هشتم(عیون اخبار الرضا(علیه السلام)


امیر مومنان حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:

((از خلقت این انسان باید تعجب کرد که با تکه چربی نگاه می کند،با پاره ای گوشت سخن می گوید و با چند استخوان ریز می شنود)).

منبع:کتاب پیام های آسمانی پایه هفتم(نهج البلاغه)




تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پايگاه مقاومت شهيد سليمان خاطر تره دان